English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 114 (8622 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
What a mes I made of my life . U دیدی چه بروز خودم آوردم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
visuals U دیدی
visual U دیدی
visually U دیدی
This is only the tip of the iceberg. You have seen nothing yet . U حالاکجایش را دیدی
pigs might fly U وقوع هر چیزبعید نیست کاردنیا را چه دیدی
get hold of yourself U گیرتون آوردم
Much as I raked my brain . U هر چقدر به مغزم فشار آوردم
At last I caught ( got) you . U بالاخره گیرت آوردم ( انداختم )
Fortunately I wasnt hurt. U شانس آوردم . طوریم نشد
I got good marks in the exams . U نمرات خوبی درامتحان آوردم
I spoke my mind. U آنچه دردل داشتم بزبان آوردم
My jaw dropped to the floor! <idiom> U از تعجب داشتم شاخ در می آوردم! [اصطلاح روزمره]
Luchily for me the train was late. U خوش شانسی آوردم قطار دیر رسید
Mentioning his ex-wife's name was like waving a red flag in front of a bull. U تا اسم زن قبلی او [مرد] را آوردم خونش به جوش آمد.
I fiddled afew invitation cards. U باهر کلکی بود چند تا کارت دعوت گیر آوردم
outbreak U بروز
accession U بروز
outbreaks U بروز
d. by d. U روز بروز
incidence U میزان بروز
master file maintenance U فرایند بروز دراوردن
screen update U بروز دراوردن صفحه
accesses U بروز مرض حمله
She went to the bad. U بروز سیاه نشست
prophylactic U مانع بروز مرض
flashed U بروز ناگهانی جلوه
flash U بروز ناگهانی جلوه
flashes U بروز ناگهانی جلوه
access U بروز مرض حمله
accessing U بروز مرض حمله
accessed U بروز مرض حمله
owning U خودم
myself U من خودم
myself U خودم
number one U خودم
own U خودم
owns U خودم
owned U خودم
adjourns U موکول بروز دیگر شدن
adjourned U موکول بروز دیگر شدن
adjourning U موکول بروز دیگر شدن
adjourn U موکول بروز دیگر شدن
siree U اقای خودم
with my proper eyes U با چشم خودم
for my parts U از سهم خودم
pon my life U بجان خودم
onmy own responsibility U به مسئولیت خودم
on my own account U بابت خودم
on my own account U بحساب خودم
myself U شخص خودم
for my part U از سهم خودم
She's agreed to fill in for me on Friday, but I'd be pushing my luck if I asked her to do it on Saturday, too. U او [زن] موافقت کرد روز جمعه جاینشین من باشد اما من شورش را در می آوردم اگر از او [زن] درخواست بکنم که شنبه هم جاینشین من بشود.
own U شخصی مال خودم
owning U شخصی مال خودم
With my own capital . U با سرمایه شخصی خودم
owned U شخصی مال خودم
I cant help it. It is beyond my control. U دست خودم نیست
owns U شخصی مال خودم
it is my own U مال خودم است
imyself saw it U من خودم انرا دیدم
i saw it my self U من خودم انرا دیدم
i may thank myself U گناه از خودم است
sirree U اقاجان اقای خودم
auxiliary U پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
auxiliaries U پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
on your own U خودم تنهایی [کاری را کردن]
I have entangled myself with the banks . U خودم را گرفتار بانک ها کردم
I can manage that. <idiom> U خودم از پسش برمی آیم.
That is my line ( field ) . U خودم این کاره هستم
in p of my statement U برای اثبات گفته خودم
I saw it for myself . I was an eye –witness U خودم شاهد قضیه بودم
I wI'll get there somehow. U یکجوری خودم را آنجا می رسانم
I could pass for a Greek . U می توانم خودم رایونانی جابزنم
runs U اجرای سیستم با فرفیت کمتر در صورت بروز خطا
shut off mechanism U وسیلهای که در صورت بروز خرابی فرایند را متوقف میکند
run U اجرای سیستم با فرفیت کمتر در صورت بروز خطا
redundancies U تامین قط عات اضافی در سیستم در صورت بروز خرابی
maintainability U توانایی ترمیم سریع و کارا در صورت بروز خرابی
redundancy U تامین قط عات اضافی در سیستم در صورت بروز خرابی
I weighed myself today . U امروز خودم را کشیدم ( وزن کردم )
I'd like to have a place of my own [to call my own] . U من منزل خودم را می خواهم داشته باشم.
I know best where my interests lie. U صلاح کارم را خودم بهتر می دانم
I stayed in concealment until the danger passed. U خودم را پنهان کردم با خطر گذشت
I can manage, thank you. U خودم از پسش برمی آیم، متشکرم.
I should bring you round to my way of thinking . U باید تو راهم با خودم همفکر کنم
I sat down with no fuss or bother . U برای خودم قشنگ گرفتم نشستم
retrofit U بروز در اوردن یا اضافه نمودن به یک سیستم موجودبه منظور بهبود ان
to effuse U از خود بیرون [بروز] دادن [مانند مایع نور بو یا کیفیت]
No one sent me, I am here on my own account. U هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم.
I wI'll do it on my own responsibility . U به مسئولیت خودم این کاررا خواهم کرد
I wI'll do that all by myself. U من خودم بتنهایی آنرا انجام خواهم داد
This house is my own . U این خانه مال خودم است ( اجاره یی نیست )
I wI'll try to catch up. U سعی می کنم خودم را برسانم ( جبران عقب افتادگه )
I accidentally locked myself out of the house. U من به طور تصادفی خانه ام را روی خودم قفل کردم.
I'm old enough to take care of myself. U من به اندازه کافی بزرگ هستم که مواضب خودم باشم.
circuit U وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
circuits U وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
I'm doing it on my own account, not for anyone else. U این را من فقط بابت خودم میکنم و نه برای کسی دیگر.
LSD U لیسرجیک اسید دی اتیل آمید [دارویی توهم زا که در برخی باعث بروز حال عرفانی میشود]
autos U توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
declaratory statute U هدف ازتصویب این نوع قانون برطرف کردن شک و تردیدی است که در مورد بعضی قوانین بروز میکند
auto U توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
estrogen U هورمن جنسی زنانه که موجب بروز سفات جنسی ثانویه زنان میشود
dual U سیستم مرتب کردن قط عات RAM روی دو طرف کابلها به طوری که در صورت بروز خطا دو مسیر جداگانه بین سرور ها باشد
duplex U دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplexes U دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
transparently U مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparent U مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
DIMM U سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
querying U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
query U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queries U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queried U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
Recent search history Forum search
1من خودم قلیان دارم میتوانم در حیات استفاده کنم
1i was rebelling now
1جداسازی سلول‌های‌سرطانی‌گردشی به کمک افزایش حجم ناشی از تابش لیزر به سلول های حاوی نانوذرات طلا
0عشق تنها چیزی هست که اگر واقعی شو بدست بیاری
0فقط خودم میتوانم زندگی خودم را تغییر دهم هیچکس نمیتواند اینکار را برای من انجام دهد
0می توانم گلیم خودم را از آب بکشم.
0نحوه کار با نرم افزار waze
0این بچه یه هو غیبش زد. من هم دویده ندویده خودم رو رسوندم این جا
0من خواستارم که در آینده شخص مفید وکارایی برای جامعه خودم باشم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com